مسابقه های فوتبال، خاصه بازی های ملی حسابی نفس و انرژی گیراند. مخصوصا اگر بازی به وقت اضافه کشیده شود و در آخر هم با پنالتی نتیجه ی بازی رقم بخورد. آن لحظاتی که پنالتی ها زده می شوند شباهت انکارناپذیری با دقایق پایانی یک تریلر هالیوودی دارد. برای ما ایرانی ها آدم ِ خوب داستان می شود تیم ملی مان و آدم بده ی داستان هم تیم حریف است. در آن دقایق ِ پایانی که همه چیز در اوج است، همگی منتظر پیروزی خیر ( در اینجا ایران ) بر شر ( کره ی جنوبی ) هستیم. ولی فوتبال همیشه مطابق انتظار ما به پایان نمی رسد. البته اگر با دیدی نسبی قضاوت کنیم اتفاقا فوتبال همیشه خوب تمام می شود. اگر از نقطه نظر کره ای ها به ماجرا نگاه کنیم، داستان پایان خوشی داشته است.
در ضمن توجه داشته باشید که مسابقات ِ با نتیجه مساوی اصلا تریلر به حساب نمی آیند. می توانیم آنها را ملودرام، مستند و یا حتی مذهبی به حساب آوریم.
عجب؛ دیدید نویسنده چطور از باخت ایران سو استفاده کرد و یه پست تو وبلاگش نوشت؟ آخه از اونجایی که نویسنده من ام، مطمئنم که اگر ایران بازی را می برد به مناسبتش چیزی نمی نوشتم!
کمی هم کارشناسانه به بازی بنگریم!
همان طور که خودتان هم شاهد بودید با شروع نیمه ی دوم، ایران تقریبا در لاک دفاعی فرو رفت و بچه های ما، به غیر از یکی دو مورد عملا هیچ موقعیت خطرناکی بر روی دروازه ی حریف ایجاد نکردند. در عوض، تیم کره بهتر از "هاف تایم اول" وارد بازی شد و با ضدحملات پی در پی سعی در باز کردن دروازه ی ایران را داشت که با حضور "مدافعان" خوب ما من جمله "نصرتی" و "خطیبی" این هدف میسر نشد. تعویض "ریسکی" قلعه نوعی در دقیقه ی آخر از وقت اضافه ی دوم هم ناموفق از آب در اومد و مستحق اشد مجازات است.
آفسایدهای مکرر خطیبی هم در نیمه ی دوم غیر قابل بخشش اند و به نظر من مسئولین باید سهمیه ی بنزین یک روزش را به نصف کاهش دهند تا "عدالت" آن گونه که درخور اوست اجرا شود.